وقتی به خاطرات روزهای بچگی برمیگردم، یکی از بهترین مکانهایی که از آن خاطره دارم مسجد است، مسجد محل ما بهترین مکان برای اجتماعیشدن و تجربۀ کار گروهی بود. خوشبختانه مسئولان مسجد محل ما، آدمهای پرکاری بودند و غالباً برنامههای زیادی در مسجد ما اجرا میشد. البته به نظر من اینکه تو در محلهای زندگی کنی که یک مسجد پویا دارد، یکی از شانسهای زندگی است، چون این پویایی برکتهای زیادی در زندگی تو خواهد داشت.
یکی از قدیمیترین و متفاوتترین مساجد محله کوی سلمان مسجدی است که بهتازگی رخت نو به تن کرده و به همت مردم و هیئت امنا دوباره از نو ساخته شده و حالا همچون یک نگین درخشان، در بولوار میرزا کوچک خان، خیابان شهید طهان به چشم میآید.
وقتی از سرپایینی خیابان هشتم میرزا کوچک خان پایین میآیی، یک بنای نسبتاً بزرگ و البته جدید در ابتدای کوچه چشمنوازی میکند، مسجد و حسینیۀ امام زین العابدین (ع). این مسجد، سال ۱۳۵۰ توسط یکی از ساکنان محله در بنایی کوچک پایهگذاری و ساخته شد، و امروز در زیربنایی نزدیک به ۹۰۰ مترمربع در سه طبقه با بهترین مصالح ساختمانی و با هزینهای نزدیک به ۸۰۰ میلیون تومان بازسازی شده است.
مسجد و حسینیۀ امام زین العابدین (ع) که از گذشته محلی برای تجمع مردم برای برپایی مراسمهای مذهبی و عزاداری امام حسین (ع) بوده است، این روزها بیصبرانه منتظر حلول ماه مبارک رمضان است تا در بنای جدید خود به استقبال ماه خدا برود.
روزی که قرار شد یکی از مسجدهای قدیمی محل را معرفی کنیم، پرسانپرسان از اهالی خیابان میرزا کوچک خان به دنبال مسجدی با خصوصیاتی همچون قدمت گشتم که آدرس همین مسجد امام زین العابدین (ع) را دادند.
یک روز بعدازظهر به نزدیکی مسجد رفتم و متوجه شدم یکی از اعضای هیئت امنای مسجد که تقریباً مسئولیت بیشتری نسبت به دیگران دارد و خانهاش هم در نزدیکی همین مسجد است، حاج اکبر آقای طهانی است.
حاج اکبر طهانی متولد ۱۳۴۴ است و در همین محله بزرگ شده، او حدود ۱۶ سال است که عضو هیئت امنای مسجد امام زین العابدین (ع) است، حاج اکبر آقا میگوید که دوم مرداد ۱۳۹۵ مسجد قبلی را تخریب کردیم و ۴ ماه و ده روز زمان برد که با کمک مردم این مسجد را جمع کردیم.
مسجد قبلی سال ۱۳۵۰ ساخته شده است، آن روزها من کلاس اول دبستان بودم، خدا رحمت کند، یک حبیب آقایی ساکن محله بود، که راه میافتاد پشت در خانهها پول جمع میکرد تا مسجد بسازیم، سال ۱۳۴۸ اینجا را گودبرداری کردند و سال ۱۳۵۰ این مسجد را ساختند. مسجد قبلی کلا صدمتر مساحت داشت، از این صد متر ۴۰ متر آبدارخانه بود و ۶۰ متر فضای مسجد که ۳۵ متر بالکن برای خانمها هم ساخته شده بود.
در بنای جدید نزدیک به ۸۰۰ میلیون هزینه شده که ۱۵۰ میلیون آن را شهرداری داده است و بقیۀ آن توسط مردم محل و گاهی بهصورت معجزهآسا تأمین شده است.
مهمترین دلیلی که باعث شد ما تصمیم به ساخت مسجد جدید بگیریم، رفاه حال مردم محل بود، مردم محل ضعیف هستند و خیری که بگوید من مبلغ هنگفتی میدهم نداشتیم، اینجا همه بازنشستۀ شهرداری، سازمان آب و دیگر سازمانها هستند که با حقوق کم زندگی خود را میچرخانند، تنها هنرنمایی که مردم محل در طول این چهارماه که مسجد درحال ساخت بود، انجام دادند، این بود که ما یک، یک تومنی به کارگر ندادیم، بعضی روزها ما تا ۲۲ تا کارگر مجانی داشتیم.
همه پای کار بودند؛ پیرمردها، جوانها، بچهها. ما برای ایزوگام، کاشیکار و سنگکار پول ندادیم و استادکارهایی که در محل داشتیم به صورت رایگان این کار را برای ما انجام دادند.
در ۱۰ سال قدیم جایی برای برگزاری مراسم تعزیه برای مردم محل نداشتیم، مردم محل از این بابت بسیار اذیت میشدند، آنان توانایی مالی نداشتند، تا بتوانند برای انجام مراسمهایشان یک مسجد دیگر بگیرند. این شد که ما به فکر ساخت اینجا افتادیم، دو باب منزل در همسایگی این مسجد قرار داشت، اول آنها را خریدیم و به زمین مسجد اضافه کردیم، یکی از آنها خیلی همکاری کرد و یکیشان یهکم دندانگردی کرد.
حالا هم که مسجد ساخته شده، حتی اگر کسی برای برگزاری مراسم تعزیه پول نداشته باشد ما قند و چای مراسم را هم رایگان میدهیم. مسجد جدیدی که ساختهایم نزدیک به ۹۰۰ متر زیربنا دارد، یک طبقه زیر زمین، سرویسهای بهداشتی برای زنان و مردان جداگانه، یک حسینیۀ بالا، ما قصد داریم اینجا برای بچههای محله مهدکودک درست کنیم، چون مردم اینجا توانایی مالی ندارند که فرزندان خود را به مهدکودک بفرستند.
در تلاش هستیم با همکاری آستان قدس یک مهدکودک رایگان درست کنیم. همچنین عید امسال ما برای اولین بار چهارخانوادۀ زائر امام رضا (ع) را که در خیابان مانده بودند، سه شب در مسجد اسکان دادیم.
طبق سنوات گذشته، هر سه شب مراسم احیا و شب قدر را اینجا برگزار میکنیم، امسال هم با شکوه بیشتری این مراسم را خواهیم داشت، قبلا که مسجد کوچک بود، یک زمین خالی در مجاورت مسجد قرار دارد که آن را آماده میکردیم، جمعیتی که برای این مراسم میآید ۱۴۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر است و به همت و همدلی مردم محل و در همکاری با هم مراسم باشکوهی برگزار میکنیم.
ما شبهای احیا سحری هم میدهیم. علاوه بر این از وقتی مسجد جدید ساخته شده، تصمیم گرفتیم که خانمهای محله که دوره قرآنها را در خانهها میگرفتند، اینجا برگزار کنند. ما سالهاست که دوشنبه شبها در این مسجد دورۀ قرآن داریم که با حضور مردم محل برگزار میشود.
برای بچهها هم آموزش روخوانی داریم، با همکاری شهرداری برای مردم محله تست سلامت برگزار میکنیم. صبح، ظهر و شب برنامه نماز جماعت داریم، که نوبت مغرب و عشا نمازگزاران بیشتری به مسجد میآیند. اعضای هیئت امنا هفت نفر است، یک حاج آقای دهقان داریم که هفتاد سال است ساکن این محل است و همه او را قبول دارند، در واقع او آچار فرانسۀ محل است.
دعا میخواند، نماز جماعت میدهد، دعای کمیل میخواند و با حضور ایشان هیچ کاری زمین نمیماند. زمانی که مسجد در حال ساخت بود هم ما برنامههای مذهبی خود را داشتیم تا مردم اذیت نشوند.
ما پولهایمان تمام شده، الان مسجد گاز ندارد و هزینۀ لولهکشی گاز ده میلیون تومان است که ما پول نداریم، اینجا را لولهکشی کنیم. ما در این مسجد تلاش کردهایم که همۀ مصالح را از نوع خوب بخریم، اگر کسی هم قرار بوده نذری کند، گفتیم خوب بخرد.
این مسجد از نظر مردمی مستضعف است، اما مسجد برحقی است. روزهایی که ما مشغول ساخت این مسجد بودیم، سر کوچه روزی سی تا چهل میلیون تومان پول جمع میشد، معلوم نبود که از کجا میآید. یک روز برای ۱۶شاخه آهن مانده بودیم، پول هم نداشتیم بخریم، پیرزنی پیدا شد، سؤال کرد که چیکار میکنید؟ گفتم داریم مسجد میسازیم. گفت کسی هست که با من به خانهام بیاید و من هم یک کمکی کنم.
خانۀ پیرزن ساختمان بود، من به فراش مسجد گفتم که او را برساند، به خودم گفتم، این بندۀ خدا میخواهد برود خانه و پنجاه هزار تومان بدهد یا ندهد. فراش آن خانم را برد و با هفت میلیون پول نقد برگشت. همانجا زنگ زدیم آهنفروش که آهن فرستاد و کار را تمام کردیم. مسجد تا اینجا که رسیده یک قِران هم بدهکار نیست.
خریدن فرشهای مسجد یک معجزه بود، یک بنده خدایی که دخترش در اهواز سرطان داشت، تصمیم میگیرد، این چندماه آخر زندگی دخترش، در مشهد و کنار امام رضا (ع) باشند و وقتی فوت کرد در بهشت رضا (ع) به خاک بسپارند.
یک روز که مسجد درحال ساخت بوده، در راه نانوایی چشمش به مسجد میافتد، پیش خودش میگوید همان پولی که قرار است، خرج مراسم ترحیم دخترم شود را میدهم برای همین مسجد وسیله بخرند. بعد از اینکه این نیت را میکند، یک روز دخترش را میبرد دکتر.
دکتر میگوید این دختر که چیزیش نیست، آمد مسجد گفت که من همچین نیتی کردم. با هم رفتیم فرش بخریم، سیمیلیون تومان برای مسجد فرش خرید.
مسجد یک مکان مقدس است که علاوهبراینکه آدمها را به هم نزدیک میکند، فرصتی است تا ما با خداوند بزرگ راز و نیاز کنیم، داستان بازسازی مسجد امام زین العابدین (ع) و اتفاقاتی که در حاشیۀ ساخت آن افتاده من را به فکر فروبرد، به حبیب آقا فکر کردم که مگر با چه نیت پاکی تصمیم به ساخت این مکان مقدس گرفت که امروز فرشهایش دختری را شفا میدهد و مردم از هیچ تلاشی برای تکمیلشدنش غفلت نمیکنند.
* این گزارش دوشنبه ۸ خرداد ۹۶ در شماره ۲۴۷ شهرآرا محله منطقه ۵ چاپ شده است.